روزمرگی های یک عدد بانو

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۵۸ ق.ظ

دخترم نسترن


چقدر دلم برات تنگ شده عزیزم

من نه دیدمت و نه صداتو شنیدم اما روزها برات گریه کردم برای لمس بودنت 

شاید هیچوقت من نبینمت 

هیچوقت بغلت نکنم و نبوسمت 

اما بدون دوستت دارم

چه بیرحمانه از بچه هاشون حرف میزنن

شیرین کاریاشونو میگن و از دلتنگیهاشون برا بچه هاشون...تو بغل فشارشون میدن و قربون صدقه شون میرن از کیف و کتاب مدرسه شون میگن و من لبخند میزنم با خنده همراهیشون میکنم اما بعد ساعتها اشک میریزم تو خلوتم

تو الان باید مدرسه بری ولی....


منو صدا نکردی هیچوقت 

بگو مامان...

هیچوقت فکرشو نمیکردم هیچچوقت همچین تقدیری داشته باشم...من از دنیا چی خواستم مگه...


دخترم نسترن بدون مامان دوستت داره خیلی زیاد😘😍



  ۰۸ مهر ۹۵ ، ۲۲:۰۹

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۳۰
بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی