روزمرگی های یک عدد بانو

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

خدا رو شکر

اون قهر و ناراحتی برا من خیر بود

از دو شب قبل که بی جواب موندم و فرداش ی پیامک تلخ بود تا امروز خیلی فکر کردم

امروز همینجور که جلو تی وی داشتم نمدها رو میدوختم ی لحظه با خودم فک کردم بذار صدای تی وی رو قطع کنم و ی کم با خودم فکر کنم ....

فکر کردم که تهش چی میشه؟؟اصلا چی هست؟ 

هیچی جز ی بار گناه و ی رابطه ی کج و کوله و ی دل افسرده

با خودم گفتم من که زندگیم خوبه خدا رو شکر  پس دنبال چی هستم؟!

گوشیمو برداشتم و با ی جمله پر از انرژی مثبت  تو گروه فامیل موفقیت برادر شوهر رو تبریک گفتم 

حس خوبی بود

افکار منفیو دور کردم و سعی میکردم با تکرار ی جمله خودمو بیخیال نشون بدم

سعی کردم موفقیت دیگرانو برا خودم شیرین کنم ...خدا بزرگه...خدا بزرگه

ما هم بنده ی همون خداییم...خدا نه بخیله نه حسووود ..

تصمیم گرفتم آدمهایی که بودنشون مسموتر از نبودنشون هستو کمرنگ یا کلا حذف کنم والا

اگه بناست تو رابطه با اونا تحقیر باشه ، التماس باشه، دلخوری باشه ، همون نباشه بهتره

اگه من آدم این باشم که از رفتار و منش دیگران خوشه چینی کنم همینقدر بودن باهاشون کافیه


خیلی حس خوبی دارم امیدوارم همچنان پایدار بمونه...حس آزادی از ی سری تعلقات دست و پاگیر که برا خودم درست کرده بودم رو دارم

افکر مثبت بهم انرژی دادن

امشب بله برونه..اونم خونه ی ما...باید شاد باشم و همسرجان رو هم شاد کنم 

زندگی به ما لبخند میزنه



خدا جـــــــــــــــــون متشکرم

امیدوارم رو این تصمیماتم بمونم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۲۹
بانو